فولادپلاس، رسانه ی گروه فولاد مبارکه

۱۴۰۴-۰۹-۲۶ ۲۰:۳۱

احیای زاینده‌رود برای فولاد مبارکه از هر پروژه دیگری مهمتر است

محمد کاظم صباغی هرندی

 مدیر ارشد خدمات فنی و پشتیبانی فولادمبارکه

سید امیر طباطبائیان

مدیر ناحیه انرژی و سیالات فولادمبارکه
و رئیس هیئت مدیره شرکت تأمین آب صفه

به دلیل انتشار مطالب نادرست و در پی آن حساسیت ایجاد شده جامعه نسبت به شرکت فولاد مبارکه در موضوع برداشت آب از رودخانه زاینده رود و البته مسئله تأمین آب مورد نیاز، شرکت ناچار شد از حدود ۱۰ سال پیش به این موضوع ورود کند.
نخستین پروژه در این راستا نیز، بحث استفاده از پساب شهرهای اطراف بود. فولاد مبارکه در سال ۱۳۹۳ این پروژه را اجرا و بر جمع آوری پساب ۹ شهر اطراف شرکت با احداث یا توسعه تصفیه‌خانه پساب در آنها سرمایه‌گذاری کرد. امروز نیز نزدیک به ۲۵ درصد آب مورد نیاز شرکت از طریق پساب تامین می‌شود.
فولاد مبارکه اما نه تنها به عنوان مصرف کننده، بلکه به عنوان شرکتی مسئولیت‌پذیر در راستای انجام مسئولیت‌های اجتماعی خود در موضوع انتقال بین حوزه‌ای، بین استانی و بین منطقه‌ای نیز وارد شد و در آنها سرمایه‌گذاری کرد.
از جمله فولاد مبارکه در پروژه‌ بهشت‌آباد یا تونل سوم کوهرنگ تخصیص منابع داد. در موضوع انتقال آب از خلیج‌فارس و دریای عمان هم ورود کرد.  

با توجه به منابع محدود آب در منطقه و حوضه زاینده‌رود، سال‌های بسیاری بر راهکارهای تأمین آب بحث می‌شد. موضوع انتقال آب دریا از اوایل دهه ۹۰ یکی از گزینه‌ها بود، آن زمان اما جدی به آن فکر نمی‌شد تا این‌که در سال ۹۷ به دلیل سختی و کم‌آبی در سال آبی ۹۶-۹۷ برای حوضه زاینده‌رود، برای شرکت فولاد مبارکه و دیگر صنایع محدودیت‌های سنگینی از نبود آب ایجاد شد و صنایع را در تولید با چالش جدی روبرو کرد.
چالش آن سال تلنگری به تمام صنایع زد تا چاره‌ای اساسی برای موضوع تأمین آب استان و صنعت اندیشه شود. استفاده از آب دریا هم در آن مقطع زمان بیشتر مورد توجه قرار گرفت. مدیرعامل وقت، آقای دکتر سبحانی جلساتی با همه رده‌های سازمان درباره موضوعاتی که چالش‌های پیش روی شرکت بودند جلساتی برگزار می‌کرد. در جلسه‌ای موضوع انتقال آب از دریا به‌عنوان یکی از راهکارهای نهایی مطرح شد. البته در آن جلسه آقای سبحانی راهکارهای دیگری نیز از جمله؛ انتقال آب از طریق سد کوهرنگ ۳ که فولاد مبارکه متعهد شده بود تأمین مالی آن را انجام دهد؛ دنبال ‌کرد. با این شرط که پروژه زودتر تمام شود و بتوانیم از منافعش استفاده کنیم.
در سال ۹۷؛ بعد از مشکلات اساسی که در تأمین آب داشتیم موضوع انتقال آب از دریا جدی‌تر شد و در همان سال نیز آقای سبحانی قانع شد که در همین راستا حرکت کنیم. این‌که به چه صورت و چگونه می‌توان این کار را انجام داد چالش بعدی بود.
اجرای پروژه‌ای در سطح ملی و این حجم با هزینه‌های بسیار عملا از دست فولاد مبارکه به‌تنهایی امکان‌پذیر نیست. این بود که اجماعی بین صنایع استان، سازمان آب و ارگان‌های دولتی در استان تشکیل شد و به نوعی صنایع تصمیم گرفتند که با مشارکت همدیگر آب را به استان بیاورند و همه بتوانند از منافع آن بهره‌مند شوند. سال ۹۷ شرکت «تأمین آب اصفهان-صفه» با هدف انتقال آب دریا و استفاده صنعت از این آب تأسیس شد.

اجرای این طرح در صنایع کرمان به‌خاطر نزدیکی بیشتر به دریا توجیه‌پذیرتر و امکان‌پذیرتر بود.

یکی از موضوعات بحث برانگیز در استان این بوده که چرا آب شیرین را از سرچشمه‌های کارون و سرچشمه‌های زاینده‌رود به دریا می‌فرستیم تا بعد آب شور را از دریا گرفته، شیرین ‌کنیم و با هزینه زیاد به اینجا بیاوریم. این مشکلات بوده و هست و به‌نظر هم نمی‌رسد که فعلاً با این روند بشود برایش راهکاری پیدا کرد؛ چراکه بحث‌های منطقه‌ای در آن به‌وجودآمده است. با این رویکرد ‌که منافع کل در آن دیده نمی‌شود و به دنبال منافع گروه، شخص یا قسمت خاصی است، ما نمی‌توانیم به نتیجه‌ای برسیم. این مشکل هم ناشی از سیاست‌های غلطی بود که در در دولت‌های قبلی اتفاق افتاد و عملاً مدیریت حوضه آبریز را به استان تبدیل کردند. رویکرد نابجایی که همچون یک تبر شد و ریشه زاینده‌رود را زد. سیاست‌گذاری در این باره باید برای هر حوزه اتفاق بیفتد، این‌که هر استان تنها برای خودش تصمیم‌گیری کند کاملاً غلط است. تبعاتش همین وضعیتی است که ما دچارش هستیم.

نهایتاً شرکت تأمین آب اصفهان-صفه در سال ۹۷ با مشارکت فولاد مبارکه، ذوب‌آهن، پالایشگاه اصفهان، نیروگاه شهید منتظری، شهرداری و اتاق بازرگانی با سهم مساوی بین همه اعضا با هدف انتقال آب دریا به استان تاسیس شد البته استانداری نیز حامی این پروژه بود چراکه نمی‌توانست به‌عنوان یک ارگان دولتی در آن حضور داشته باشد.
مطالعات پروژه، مشاوره و بحث درباره مدیریت طرح سال ۱۳۹۷ آغاز شد و در سال ۱۳۹۸ مدلی به دست آمد تا با شرکت واسکو که تأمین آب صنایع کرمان را بر عهده داشت، مشارکت شود. قرار بود ما نیز در منطقه‌ای آب شیرین‌کن آنها، آب شیرین‌کن تأسیس کنیم و از کریدوری که انتخاب کرده‌اند خط لوله را تا اصفهان بیاوریم. این سناریو تا اوایل سال ۹۹ ادامه داشت متأسفانه شرکت واسکو (مجری طرح انتقال آب خلیج‌فارس به استان‌های کرمان و یزد) از توافقات اولیه خارج شد و با مطرح کردن موضوع فروش آب، اجازه مشارکت نداد. شایسته نبود که استانی مثل اصفهان و صنایع بزرگ آن برای یک سرمایه‌گذاری بلندمدت به شرکتی دیگر وابسته باشند تا اگر در توانش باشد آب را برایمان تأمین کند و به ما تحویل دهد. این بود که سیاست ما به سمت تأمین آب ویژه اصفهان رفت. قطع همکاری با واسکو البته چالش‌هایی برای شرکت داشت، از مهمترین آنها نیز زمانی بود که از دست رفت؛ تقریباً دو سال از زمان طلایی پروژه را از دست دادیم و نتوانستیم به هدفی برسیم که تعریف‌شده بود.
در نهایت اما به سمت تأمین آب از دریای عمان و در حقیقت از ساحل شرقی تنگه هرمز رفتیم. بنا به دلایل مختلف نیز این انتخاب صورت گرفت. آنجا از نظر فنی آب کیفیت بهتری دارد و از طرفی بحث پدافند غیرعامل نیز برای استفاده‌ چندین استان از یک منبع تأمین و یک تصفیه‌خانه مطرح بود. بحث دیگر هم توسعه‌های آتی است؛ یعنی اگر از مسیرهای موجود استفاده می‌کردیم عملاً در آینده برای انتقال آب تا سقف ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال محدودیت داشتیم و امکان آن نبود تا بتوانیم میزان انتقال را بیشتر کنیم؛ مگر این‌که دوباره همان هزینه و اقدامات را انجام دهیم تا مسیر بیشتری را برای انتقال آب باز کنیم. نهایتاً قرار شد که شرکت از محل آبگیر خودش در محلی در شرق تنگه هرمز (روستای سیریک) و دریای عمان تأمین آب انجام

دهد. اخذ مجوزات این پروژه، تخصیص آب از وزارت نیرو، نحوه انجام پروژه و تأمین مالی آن دنبال شد. در سال ۱۴۰۰ که دولت جدید مستقر شد عملاً این پروژه تنها در موضوع مجوز و کارهای اداری تا حدودی جلو رفته بود. با ورود تیم جدید در استانداری، شرکت و در سرمایه‌گذاران، عزمی جزم شد تا بتوانند پروژه را به سرانجام برسانند، در عمل اما کارهای اجرای پروژه از انتهای سال ۱۴۰۰ و ابتدای سال ۱۴۰۱ شدت گرفت.
بعد از برگزاری مناقصات، نقشه‌ها را نهایی کردیم و از محیط‌زیست، سازمان منابع طبیعی، وزارت نیرو، سازمان بنادر و کشتیرانی مجوزهای لازم را گرفته و با سازمان‌ها ارگان‌های مختلف هماهنگی‌های لازم را به عمل آوردیم تا کلنگ عملیات اجرایی در شهریور ۱۴۰۱ به زمین‌خورد.

این تغییر بیشتر به‌خاطر محدودیت‌های زیست‌محیطی است. نمک آبی که از خلیج فارس برداشت می‌شود باید به آن باز گردد. کشورهای عربی مثل امارات و عربستان نیز که امروز حجم قابل‌توجهی از آب را برداشت می‌کنند؛ نمک را به آن باز می‌گردانند. خلیج فارس حالتی منطقه‌ای دارد و بسته‌ است، در بحث شوری آب و مقدار نمکی که قرار است به آب بازگردد، محدودیت‌هایی است. به دلیل همین محدودیت‌ها مسیر پروژه از خلیج فارس به سمت دریای عمان که به آب‌های آزاد متصل است، تغییر یافت. با تغییر پروژه به سمت دریای عمان، تا ۴۰۰ میلیون متر مکعب سالانه هم امکان شیرین‌سازی و انتقال آب به اصفهان وجود دارد. اما اگر در سمت خلیج‌فارس بودیم احتمالا نمی شد بیشتر از ۱۵۰ میلیون مترمکعب آب از آن برداشت کرد.

فولاد مبارکه با بیش از ۴۰ درصد سهام آن سهامدار عمده‌اش محسوب می‌شود. تأمین آب صفه مجری پروژه انتقال آب از خلیج‌فارس و دریای عمان است. برنامه نیز آن است که امسال فاز اول این پروژه اجرا شود و فاز دوم نیز تا سه سال آینده به بهره‌برداری رسد.

مشاور خود را در این زمینه داشتیم که برای مسیر مد نظر مطالعات را انجام داد. تعداد ایستگاه‌های پمپاژ، تعداد مخازن تعادلی، سایز، نوع لوله، احجامی که باید در این پروژه هزینه می‌کردیم، همه را تا حدودی انجام داده بودیم. با تغییراتی که در روند پروژه صورت گرفت اما مطالعاتمان را اصلاح و تغییراتی در آن ایجاد کردیم. بعد از آن ‌که مجوزات لازم را از مجامع و شرکت‌های سرمایه‌گذار گرفتیم و هیئت‌مدیره‌ها و مجمع‌های آنها موافقت کردند، در شهریور ۱۴۰۱ کلنگ این پروژه از مخزن انتهایی آن ‌که در کمشچه است به زمین زده شد و پروژه در دو فاز تعریف شد.

فاز اول لوله‌کشی به طول تقریبی ۵۰۰ کیلومتر از اصفهان تا سیرجان بود تا قراردادی موقت با شرکت واسکو منعقد کرده و از آنها آب بخریم. فاز دوم از سیرجان تا دریای عمان را شامل می‌شود. امروز پروژه ۹۸ درصد در فاز اول و حدود ۲۰ درصد در فاز دوم پیشرفت داشته است. البته آمار در این زمینه پویاست و طبیعی است که با گذر زمان عددها تغییر داشته باشند و بیشتر شوند.

۶۰ درصد وزن پروژه و هزینه آن فاز دوم یعنی از دریا تا سیرجان را شامل می‌شود؛ چون نیاز به احداث نیروگاه و آب‌شیرین کن دارد. اختلاف ارتفاعی که ما از دریای عمان تا سیرجان داریم بسیار بیشتر است تا از سیرجان به اصفهان. از دریا تا سیرجان حدود ۱۷۰۰ متر اختلاف ارتفاع است ولی از سیرجان تا اصفهان تقریباً با مسیری هموار و یکنواخت روبرو هستیم. در فاز دو تقریباً ۹ پمپ استیشن یعنی ایستگاه پمپاژ برای انتقال آب داریم ولی در فاز یک، تنها یک پمپ استیشن برای انتقال آب در نظر گرفته شده است. بنابراین ۶۰ درصد از هزینه‌های کل پروژه در فاز دو است؛ به اضافه این‌که آن‌جا آبگیر، نیروگاه و آب شیرین کن هم که پلنت‌های تولیدی هستند، انجام می‌شود. برخی از موارد پروژه در فاز مناقصه و برخی دیگر در روند عملیات اجرایی هستند.

این پروژه با چالش‌های بسیاری آغاز شد. در تأمین ورق و در هم‌راستا کردن تولیدکنندگان لوله و عایق کاری‌های لوله مسائل فراوانی وجود داشت. شرکت‌های لوله‌سازی‌ای داشتیم که در حال ورشکستگی بودند که ماه‌ها بود تولیدی نداشتند، از زمانی‌که پروژه انتقال آب دریا شروع شد اما تمام لوله سازهای سطح کشور را برای اجرای آن به خدمت گرفته‌ایم. تقریباً ۷ شرکت لوله‌سازی در کشور با تمام تمرکز و ظرفیت برای این پروژه لوله تأمین می‌کنند، برخی از شرکت‌ها در سه شیفت فعالیت دارند، درصورتی‌که پیش از این یک شیفت کاری هم نمی‌توانستند کار کنند. تقریباً در هر استان قطعه‌بندی‌های خط لوله‌ مشخص شد، برای مثال در استان اصفهان ۵ قطعه در پروژه معین کردیم و برای آنکه سرعت انجام کار را تا جای ممکن بالاتر ببریم هر پیمانکار مجری یک قطعه شد. در استان یزد پروژه به ۴ قطعه تقسیم و به ۴ پیمانکار سپرده شد. در کرمان و هرمزگان هم به‌همین صورت. می‌توان گفت که نزدیک به ۱۵ پیمانکار اجرایی خطوط لوله داشتیم. در مخازن پیمانکارهای دیگری مستقر شدند. همه این اقدامات به این خاطر بوده‌است که بتوانیم در زمان کم پروژه‌ای به این عظیمت و بزرگی را انجام دهیم. رکوردهای زیادی هم در این پروژه به دست آمد؛ رکورد احداث خط لوله با سایز ۲۰۰۰ میلی‌متر در یک روز را در کشور به دست آوردیم. به اذعان وزارت نیرو پیش از این پروژه در روز بیشتر از دو کیلومتر لوله‌گذاری کار نشده بود، اما رکورد پنج کیلومتر لوله‌گذاری در این پروژه به دست آمد. از آنجاکه توانستیم پیمانکارهای متعددی در قطعات مختلف داشته باشیم، توانستیم در این مسیر طولانی رکوردهایی را هم به دست آوریم. خوشبختانه امروز هم کار با سرعت در حال انجام است.
کل خط هزار کیلومتر است. این‌که می‌گوییم قطعه یعنی هر ۶۰ ،۷۰ یا ۸۰ کیلومتر، بستگی به آن محل دارد. هر قطعه را که شامل ۷۰، ۸۰ کیلومتر خط است را به یک پیمانکار سپردیم. در پروژه‌ای با این ابعاد، هماهنگی، ایجاد نقشه‌های واحد، یکدست کردن موارد اجرا و بهره‌برداری اهمیت بسیار دارد. پیمانکار قسمت آبگیر نیز مشخص شده‌است. احتمالا به زودی پیمانکار اجرایی در قسمت آب شیرین کن نیز مشخص می‌شود. مطالعه برای نیروگاه پروژه هنوز ادامه دارد تا مدلی برای احداث آن نیز مشخص شود.
چندی پیش نیز نمایشگاهی در اصفهان با این هدف برپا شد تا مردم اصفهان از اقداماتی که انجام‌شده آگاه شوند و از هر دولت جدید که کار خود را شروع می‌کند در این زمینه مطالبه‌گری داشته باشند تااین پروژه ادامه پیدا کند و بتوانیم از مزایای آن استفاده کنیم. هدف ما این بود که بتوانیم کار انجام‌شده را به مردم معرفی کنیم؛ چراکه بسیاری از مردم درباره زمان بهره‌برداری از پروژه انتقال آب سوال داشتند.

بخش قابل‌توجه‌ای از ورق مورد نیاز لوله‌های انتقال آب توسط فولاد مبارکه تأمین می‌شود. این‌که چه بخشش اختصاص داده می‌شود به پروژه انتقال آب به اصفهان و چقدر از آن به پروژه‌ سیستان اختصاص داده می‌شود و اینکه کدام در اولویت باشد، بستگی به سیاست‌های کلی نظام دارد. تقریباً از هر دو پروژه پشتیبانی می‌شود و هر دو خدا را شکر در شرایط خوبی قرار گرفته‌اند و روند اجرای عملیات نیز در آنها طبق برنامه در حال انجام است.

هم وزارت صمت درگیر و هم وزارت نیرو. سرمایه‌گذاری اصلی این پروژه توسط شرکت‌های زیرمجموعه وزارت صمت مثل فولاد مبارکه، فولاد چادرملو، گل‌گهر و بقیه فولاد‌سازی‌ها صورت گرفته است. وزارت نیرو نیز بحث نظارت بر برداشت آب از خلیج‌فارس و دریای عمان و انشعاباتی که صورت گرفته، را به عهده دارد.

مسلما ممکن نیست تمام مشکلات زاینده رود با یک پروژه حل شود. چندین پروژه در استان با همکاری فولاد یا بدون همکاری فولاد در حال انجام است. مجموع این پروژه‌ها در کنار مجموعه اقداماتی که در استان از طرف مصرف‌کنندگان عمده مثل کشاورزان، مردم و صنایع انجام می‌شود تأثیرگذار خواهد بود. این موضوع یک کار دسته‌جمعی است و اگر همه به هم کمک کنیم و هر کس به‌نحوی کاهش ۱۰ درصدی در مصرف خود داشته باشد در احیای زاینده‌رود مشکلی نیست. این مهم همت همگان را می‌خواهد. این‌که انتظار داشته باشیم با یک پروژه مثل پروژه انتقال آب از دریا مشکل آب حل شود ناممکن است. حتماً به کمک مردم در این زمینه نیاز داریم و نمایشگاه هم با همین هدف برگزار شد تا بتوانیم مشارکت مردم را در احیای زاینده‌رود جذب کنیم.
به‌هرحال آبی که با اجرای این پروژه منتقل می‌شود آب ارزان‌قیمتی نیست. قاعدتاً باید محصولاتی با آن تولید شود که ارزش افزوده بالایی داشته باشد؛ مثلاً اگر با آن محصولات کشاورزی تولید می‌کنیم باید ارزش افزوده‌ای ایجاد کند و بتوانیم آن را با قیمت بالاتر صادر کنیم. در حقیقت می‌بایستی دخل‌وخرج آن با هم بخواند.

این آب بسته به نقطه تحویل قیمت متفاوتی دارد. ممکن است یک نقطه انرژی کمتری برای انتقال نیاز داشته باشد یا سرمایه‌گذاری کم‌تری برای آن شده باشد. برآورد می‌شود که برای این آب در اصفهان بین ۳ تا ۴ یورو هزینه صرف شود. واقعیت آن است که این آب شاید برای تولیدات صنعتی مثل فولاد، محصولات پتروشیمی، فرآورده‌های نفتی و تولید برق صرفه داشته باشد اما برای تولید محصولات آب‌بر کشاورزی صرفه‌ای ندارد. نمونه این روند در کشورهای حاشیه خلیج فارس انجام‌شده است. بعضی از کشورها آب دریا را پس از شیرین‌سازی برای تولید محصولات کشاورزی هم استفاده می‌کنند، ولی محصولاتی تولید می‌کنند که ارزش افزوده صادراتی دو چندان دارد؛ برای مثال از آن آب در تولید محصولاتی مثل زیتون، پسته و خرماهای صادراتی استفاده می‌کنند. مدل اقتصادی تمامی این محصولات باید بررسی شود؛ اگر اقتصادی بود امکان‌پذیر هم هست.

به‌هرحال این پروژه جهت تأمین آب صنایع و اصفهان و حتی شرب برنامه‌ریزی‌شده است. حجم آبی که انتقال داده می‌شود در فاز اول ۷۰ میلیون مترمکعب در سال است و در فاز دوم ۲۰۰ میلیون مترمکعب. برای تامین معادل همین آب از آب‌های سطحی یا از بارندگی باید سه برابر آن بارندگی داشته باشیم؛ چراکه نزدیک به ۷۰ درصد از آب بارندگی در حوزه ما تبخیر می‌شود. پس با انتقال آب در حقیقت یک منبع جدید به حوزه زاینده‌رود اضافه می‌شود. البته هر پروژه‌ای چالش‌ها و معایبی هم دارد و می‌بایستی این معایب را تا حد امکان کاهش داد. از چالش‌های این پروژه که می‌بایستی به فرصت تبدیل شود هزینه بسیار زیاد آن بود.

فاز دوم هم‌زمان با سفر رئیس‌جمهور وقت در مهرماه سال قبل که مصادف بود با افتتاح نیروگاه سیکل ترکیبی فولاد مبارکه به دستور ایشان آغاز شد و تقریباً از مهرماه سال پیش تا امروز نزدیک به ۲۰ درصد پیشرفت داشته است. عملیات اجرایی آن به سرعت پیش می‌رود. بزرگ‌ترین چالشی این مرحله از پروژه تامین مالی و هماهنگی‌ها جهت اخذ مجوز است. اگر بتوانیم بر این چالش‌ها فائق شویم، خواهیم توانست فاز پروژه را دو یا نهایتا تا سه سال به سرانجام برسانیم.
۹۸ درصد عملیات فاز یک پروژه نیز انجام شده و حتی در اواخر تابستان یا اوایل پاییز بهره‌برداری از امکان پذیر خواهد بود. با این روند می‌توانیم بخشی از آب مورد نیاز استان را با خرید از واسکو تامین کنیم. امیدواریم تا بتوانیم چالش‌های پیش روی را مدیریت کنیم. موافقت صندوق توسعه ملی با وام ارزی جهت تأمین بخشی از منابع مالی این پروژه نیز خبر خوبی بود این اقدام نشان داد که دغدغه تامین آب استان برای کشور وجود داشته است. امیدواریم این روند با سرعت بیشتری ادامه یابد تا زودتر بتوانیم از مزایای آن استفاده کنیم.

این پروژه از رویکردهای نادرستی در سیاست‌گذاری کلان با موضوع آب ریشه گرفت. واقعیت آن است که در جایی آب شیرین را به دریا می‌ریزیم و در جایی دیگر آب شور را برای شیرین‌سازی با هزینه بسیار برداشت می‌کنیم. سیاست‌گذاری کلان در راستای تبدیل حوضه‌های آبریز به حوزه‌های استانی با دخیل کردن منافع بخشی و منطقه‌ای منشأ مشکلات بسیاری شد که اجتناب‌ناپذیر است. شاید ما نیاز داشتیم سال‌ها برای رفتاری منطقی مذاکره کنیم، در نهایت اما چاره‌ای نداشتیم. راهکاری و گزینه‌ای هم برای جایگزینی پروژه‌های قبلی بهشت‌آباد، کوهرنگ یا سایر پروژه‌هایی که تعریف‌شد و همه به دلایلی متوقف شده بودند، نداشتیم. اما نمی‌شد منتظر ماند و کاری نکرد، آن هم به دلیل مشکلی که با ادامه آن آسیب‌های بیشتری در انتظارمان بود.
همان‌طور که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند؛ کارهای بسیاری باید انجام شود تا این مشکل حل شود، ننشسته‌ایم و منتظر نمانده‌ایم. بلکه آغاز کرده‌ایم و به جلو حرکت می‌کنیم. در این راه نیز لازم است همه همت کنند تا بتوانیم آن را به سرانجام برسانیم. پروژه در عرض یک‌سال پیشرفت خوبی هم داشته است، از شهریور ۱۴۰۱ تا امروز در ۲۰ ماهی که گذشته ما تقریباً به قولی که داده بودیم مبنی بر آنکه فاز اول را در دو سال انجام دهیم، عمل کرده‌ایم. امروز فاز نخست یک پیشرفت ۹۸ درصد داشته و تا دو ماه آینده هم احتمالا آماده بهره‌برداری خواهد بود. این روند نشان داد کارهای بزرگ با همت همه انجام‌شدنی است.

هدف هیچ شرکتی برای انتقال این آب، موضوع توسعه نیست؛ یعنی ما علاوه‌بر پروژه‌هایی که برای تأمین منابع آب جدید بیرون از شرکت داریم، پروژه‌های در دست اقدام بسیاری نیز داخل شرکت داریم تا بتوانیم مصرف آب را کاهش دهیم. این‌که فولاد مبارکه بعد از راه‌اندازی در سال ۷۲، تولید فولادش تقریباً سه برابر شده؛ یعنی از ۴/۲ میلیون رسیده به ۴/۷ میلیون رسیده و مصرف آب شرکت از عدد پیش‌بینی‌شده ۴۰ میلیون به ۱۷ میلیون رسیده است، این اتفاقی نیست. این روند نشان می‌دهد که ما علاوه بر نگاه به تأمین آب، برای کاهش مصارف و بهینه‌سازی داخل شرکت نیز برنامه داریم و آن را دنبال می‌کنیم. ضمن این‌که نسبت به محیط‌زیست نیز خود را مسئول می‌دانیم و در قبال آن متعهدانه عمل می‌کنیم. انتقال آب از دریا با هدف جایگزینی منابع آب رودخانه با آب دریاست و هیچ هدف توسعه‌ای در آن دیده نشده است. اگر توسعه‌ای هم مثل پروژه نورد گرم ۲، در شرکت انجام می‌دهیم، آب آن از محل پروژه‌های صرفه‌جویی تأمین می‌شود. علی‌رغم آنکه پروژه نورد گرم ۲ جزو پروژه‌های کم مصرف آب در صنعت فولاد محسوب می‌شود. یعنی ما با تبدیل برج‌های تر به برج‌های هیبریدی منابع آبی را آزاد می‌کنیم که بتوانیم برای پروژه‌های توسعه‌مان جایگزین کنیم.

اگرچه رویکردها را بسیار در رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها گفته‌ایم و باز هم می‌گوییم، لازم است که برای مردم روشن شود و مشخص شود که هدف اصلی، احیای زاینده‌رود و کمک به شهر، استان و منطقه زندگی همه اصفهانی‌ها و نیز خود فولاد مبارکه است که جزیی از اصفهان محسوب می‌شود. ‌این که شهر زنده باشد برای فولاد از همه‌چیز مهمتر است. این‌که ادعا می‌کنیم که شهروند شرکتی موفقی هستیم شعار نیست، بلکه در عمل داریم به آن می‌رسیم و باید در این راستا بیش‌تر کار کنیم.

سازمان محیط‌زیست اتفاقا با این پروژه‌ها موافق است. مزایایی که تأمین آب در استان دارد را توضیح دادیم. البته این اجرا هم معایب و مضراتی برای محیط‌زیست دارد که اجتناب‌ناپذیر است. به‌هرحال هرجا نیاز است دستی به محیط‌زیست ببرید ناچار آسیب‌هایی به همراه خواهد داشت؛ اما در این پروژه آسیب انتقال خط لوله بسیار کم است، لوله‌کشی در زیر زمین انجام می‌شود و تغییر در طبیعت بسیار محدود است. در مقابل مزایای انتقال آب و آوردی که در منطقه دارد این معایب قابل‌چشم‌پوشی است.

بازدید مدیرعامل فولاد مبارکه از جریان پروژۀ انتقال آب از دریای عمان