فولادپلاس، رسانه ی گروه فولاد مبارکه

۱۴۰۴-۰۹-۲۶ ۲۰:۳۲

چگونه شرکت‌های نوآور منجر به توسعه اقتصادی کشورها می‌شوند؟

محسن طاهری

مشاور آینده‌نگاری استراتژیک

ایکل پورتر که به پیامبر مدیران استراتژیک معروف است جمله‌ای دارد که می‌گوید: «نوآوری داستان اصلی شکوفایی اقتصادی است».
در اقتصاد جهانی مدرن، توانایی شرکت‌ها برای فراتر رفتن از محدودیت‌های کشور خود و ظهور به‌عنوان رهبران صنایع جهانی، هم یک شاهکار قابل‌توجه و هم گواهی بر داستان‌های نوآوری است که باعث پیشرفت بشر می‌شود. این پدیده، همانطور که در کتاب «معمای شکوفایی» مورد بحث قرار گرفته است، نشان می‌دهد که چگونه کسب‌وکارها می‌توانند با ایجاد بازارهای جدید و حل ابرچالش‌ها به روش‌هایی که قبلا وجود نداشتند یا به عبارتی با تمرکز بر اقتصاد عدم مصرف، رونق ایجاد کنند. شرکت‌هایی که در این تلاش موفق می‌شوند، نه تنها در چشم‌اندازهای رقابتی پیشرفت می‌کنند، بلکه به طور قابل توجهی به توسعه اقتصادی و پیشرفت فناوری کشورهای خود کمک می‌کنند. در واقع عصاره‌ی این اندیشه این است که شرکت‌ها با تکیه بر نواوری بازارآفرین می‌توانند فراتر از دولت‌ها منجر به شکوفایی اقتصادی و توسعه شوند.
یکی از قانع‌کننده‌ترین جنبه‌های این مدعا این است که چگونه کسب‌وکارهای اقتصادهای نوظهور توانسته‌اند عملکرد بهتری از کسب‌وکارهای مناطق توسعه‌یافته‌تر داشته باشند. این شرکت‌ها اغلب در محیط‌هایی با زیرساخت‌ها، منابع و سیستم‌های پشتیبانی محدود فعالیت می‌کنند و دولت‌های این کشورها آنقدر درگیر مسائل متعدد هستند که فرصتی برای نوآوری و توسعه ندارند. اما شرکت‌های نوآور منتظر دولت نمی‌مانند. این شرکت‌ها با بهره‌گیری از بینش‌های محلی، رسیدگی به نیازهای برآورده نشده (اقتصاد عدم مصرف) و به‌کارگیری رویکردهای خلاقانه‌ی حل مسئله، بر چالش‌های داخلی غلبه کرده و استانداردهای جدیدی را در سطح بین‌المللی تعیین می‌کنند. این فرآیند نه تنها باعث رشد بسیار زیاد خود شرکت‌ها می‌شود، بلکه برای کشور متبوع آن شرکت توسعه اقتصادی، اشتغال و فرهنگ به ارمغان می‌آورد و الهام‌بخش فعالیت‌های کارآفرینی و سرمایه‌گذاری بیشتر نیز خواهد شد.
علاوه بر این، داستان‌های موفقیت چنین شرکت‌هایی بر یک درس مهم تأکید می‌کند؛ اینکه توانایی رهبری و نوآوری محدود به مرزهای جغرافیایی یا اقتصادی نیست. تمایز واقعی در چشم‌انداز، سازگاری و تعهد یک شرکت به رسیدگی به مشکلات دنیای واقعی نهفته است. این کسب‌وکارها با تمرکز بر ایجاد راه‌حل‌های تأثیرگذار به‌جای بهره‌برداری صرف از فرصت‌های موجود، مسیرهایی را به سوی رفاه ایجاد می‌کنند که هم برای خودشان و هم برای جامعه گسترده‌تر مفید است. در این نوشتار، چندین شرکت را بررسی خواهیم کرد که جاده‌های ناهموار و خاکی رسیدن به شکوفایی و نوآوری را هموار کرده و تبدیل به راهبران و رهبران سایر کسب‌و‌کارهای امروزی شده‌اند.

شرکت Huwaei

وقتی به برندهای پیشرو در فناوری و ارتباطات فکر می‌کنیم، هوآوی نامی است که ناخودآگاه به ذهن می‌رسد. از آغاز کوچکش تا تبدیل شدنش به یک غول فناوری جهانی، داستان تحول هواوی چیزی کمتر از یک افسانه نیست.

در سال ۲۰۲۲ ، هزار و هفتصدمین هواپیمای امبرائر خانواده E-Jet به هواپیمایی KLM هلند فروخته شد

این شرکت که در سال ۱۹۸۷ توسط رن ژنگفی (Ren Zhengfei)، مهندس سابق ارتش آزادیبخش خلق چین تأسیس شد، به عنوان یک فروشنده کوچک تجهیزات مبادله تلفن در شنژن (Shenzhen) در کشور چین شروع به کار کرد. با سرمایه تنها ۵۰۰۰ دلار، روزهای اولیه هواوی با رقابت شدید همراه بود. با این حال، چشم‌انداز و عزم ژنگفی، پایه و اساس هواوی امروزی را بنا نهاد. تعهد هوآوی به تحقیق و توسعه یکی از عوامل کلیدی در ارتقاء شهرت آن بوده است. این شرکت سرمایه‌گذاری زیادی در تحقیق و توسعه دارد و تقریباً ۱۰ تا ۱۵ درصد از درآمد سالانه خود را به این حوزه اختصاص می‌دهد. این تمرکز بی‌وقفه بر نوآوری منجر به فناوری‌ها و محصولات پیشگامانه‌ای شده است که هواوی را از رقبای خود متمایز کرده است. هوآوی با گسترش به بازارهای جهانی و ایجاد سبد محصولات متنوع، از محدودیت‌های کشور خود فراتر رفته است. تخصص این شرکت در زیرساخت‌های مخابراتی و لوازم الکترونیکی مصرفی، همراه با مشارکت‌ها و همکاری‌های استراتژیک، این شرکت را قادر به رقابت با شرکت‌های معتبر غربی کرده و اغلب از آن‌ها پیشی می‌گیرد. علیرغم مواجهه با چالش‌ها و مناقشات متعدد، توانایی هوآوی برای عبور از این موانع و ادامه نوآوری، بر انعطاف پذیری و رهبری رویایی آن تاکید می‌کند.

شرکت Embraer:

هنگام بررسی صنعت هوافضا، برزیل ممکن است اولین کشوری نباشد که به ذهن می‌رسد. با این حال، Embraer تاکنون بیش از ۸۰۰۰ هواپیما از جمله ۱۷۰۰ فروند E-jet را به فروش رسانیده و ۲۰۰۰ هواپیمای دیگر را نیز در دست تحویل دارد. همه‌ی این‌ها در حالی است که کشورهای دیگر، مانند ژاپن، با تولید جت دست و پنجه نرم کرده‌اند، در حالی که برزیل پیشرفت کرده و به موفقیتی دست یافته است که سایرین هنوز سال‌ها با آن فاصله دارند. شرکت Embraer که در سال ۱۹۶۹ در برزیل تأسیس شد، مثال خوبی از شرکت‌هایی است که توانسته‌اند از مرزهای ملی خود فراتر روند. Embraer که در کشوری با زیرساخت‌ها و منابع محدود هوافضا تأسیس شده بود، از همان ابتدا با چالش‌های مهمی روبرو بود. با این حال، به جای اینکه این محدودیت‌ها را غیرقابل حل بداند، از آنها به عنوان فرصت‌هایی برای نوآوری و ایجاد قابلیت‌هایی استفاده کرد که در نهایت برای این شرکت نامی جهانی ایجاد کرد. این شرکت در حال حاضر بعد از بوئینگ و ایرباس، سومین شرکت تولید کننده‌ی هواپیماهای تجاری در جهان است.
یکی از نوآوری‌های کلیدی Embraer، شناخت پتانسیل‌های بکر بازار هوانوردی منطقه‌ای بود. در زمانی که بیشتر شرکت‌های هوافضا بر جت‌های تجاری بزرگ تمرکز داشتند، Embraer نیاز به هواپیماهای کوچک‌تر و همه‌کاره‌تر مناسب برای مسیرهای منطقه‌ای را شناسایی کرد. این بینش منجر به توسعه EMB 110 Bandeirante شد؛ یک هواپیمای توربوپراپ با ۱۹ صندلی که خدمات قابل اعتمادی را در مناطق دورافتاده و محروم برزیل ارائه می‌کرد. این استراتژی نه تنها یک نیاز حیاتی داخلی را برآورده کرد، بلکه به Embraer اجازه داد تا جایگاه منحصر به فردی را در بازار جهانی هوانوردی ایجاد کند.
داستان Embraer منعکس کننده داستان‌های کتاب معمای شکوفایی با جستجو و شکل‌گیری مشارکت‌های استراتژیک برای غلبه بر شکاف‌های اولیه فناوری و دانش است. همکاری با شرکت‌های هوافضای تاسیس شده، مانند Piper Aircraft، Embraer را قادر ساخت تا تخصص فنی پیشرفته و بهترین شیوه‌ها را به دست آورد. این مشارکت‌ها برای فرآیند یادگیری شرکت بسیار مهم بود و به آن اجازه داد تا محصولات خود را به سرعت بهبود بخشیده و نوآوری را در شرکت شکوفا کند. Embraer با تثبیت شهرت جهانی خود، خانواده E-Jet را در اوایل دهه ۲۰۰۰ راه‌اندازی کرد. این هواپیماها راندمان سوخت، انعطاف‌پذیری عملیاتی و راحتی مسافران را بهبود بخشید. پذیرش گسترده E-Jets توسط خطوط هوایی در سطح جهان بر توانایی Embraer برای رقابت با غول‌های هوافضای جا افتاده تأکید کرد و نشان داد که چگونه یک شرکت از یک کشور در حال توسعه می‌تواند به یک رهبر جهانی صنعت تبدیل شود. Embraer با شناسایی فرصت‌های منحصر به فرد بازار، ایجاد مشارکت‌های استراتژیک و نوآوری مستمر، از محدودیت‌های کشور خود فراتر رفت.

 

گروه تاتا (Tata Group)

گروه تاتا که در سال ۱۸۶۸ توسط جامست جی تاتا (Jamsetji Nusserwanji Tata) تأسیس شد، به عنوان یک شرکت تجاری کوچک در هند شروع به کار کرد و با گذشت زمان، به یک شرکت جهانی با منافع در بخش‌های مختلف مانند فولاد، خودرو و فناوری اطلاعات تبدیل شد. این شرکت به طور مداوم نوآوری، انعطاف پذیری و تعهد به کیفیت را نشان داده است که به آن اجازه می‌دهد از محدودیت‌های هند فراتر رفته و به عنوان یک رهبر جهانی ظاهر شود. جامست جی سفر خود را با تجارت صادرات پنبه آغاز کرد و از پیشینه کارآفرینی خانواده‌اش در بمبئی استفاده کرد. او که در زمانی فارغ التحصیل شد که اصلاحات استعماری بریتانیا فرصت‌های اقتصادی جدیدی را در هند باز می‌کرد، به خارج از کشور سفر کرد و شبکه‌های جهانی را تأسیس کرد که بعدها زیربنای امپراتوری تجاری او شد. چشم‌انداز جامست فراتر از تجارت بود و رفاه اجتماعی و توسعه صنعتی را در بر می‌گرفت. کارخانجات نساجی او که بر اساس اصولی فراتر از زمان خود در هند تأسیس شده بودند، سیاست‌های مترقی مانند مزایای بیماری و مستمری را برای کارگران معرفی کردند و زمینه‌ای برای مسئولیت اجتماعی دیگر شرکت‌ها ایجاد کردند. او با الهام از انقلاب صنعتی که اروپا را فرا گرفت، پروژه‌های جاه‌طلبانه‌ای مانند اولین کارخانه فولاد هند را در سال ۱۹۰۷ آغاز کرد و به انرژی برق آبی وارد شد و پیشرفت‌های زیرساختی را که در خارج از کشور شاهد بود، در کشورش پیاده ساخت. علیرغم چالش‌هایی مانند ملی شدن خطوط هوایی تاتا در سال ۱۹۵۳ تحت سیاست‌های سوسیالیستی هند، گروه تاتا تحت رهبری جهانگیر راتانجی دادابهوی تاتا به رشد خود ادامه داد. دوره تصدی او شاهد گسترش گروه تاتا به تولید خودرو با تاتا موتورز بود. تبدیل واقعی تاتا به یک نیروی جهانی تحت سرپرستی راتان ناوال تاتا، که رهبری را در خلال آزادسازی اقتصادی هند در سال ۱۹۹۱ به عهده گرفت، رخ داد. چشم‌انداز استراتژیک راتان تاتا با خریدهای بین المللی جسورانه مشخص شد، که با خرید Tetley توسط TATA Tea در سال ۲۰۰۰ شروع شد که ردپای گروه را به بازار جهانی نوشیدنی گسترش داد. وی همچنین کوروس (Corus)، دومین تولیدکننده بزرگ فولاد اروپا در سال ۲۰۰۷، و جگوار لندرور (Jaguar Land Rover) را در سال ۲۰۰۸ خریداری کرد. امروزه گروه تاتا گواهی بر توانایی هند در رهبری تجارت جهانی است. داستان تاتا نشان می‌دهد که چگونه یک شرکت هندی نه تنها می‌تواند رقابت کند، بلکه می‌تواند در صحنه جهانی نیز سرآمد باشد و صنایع را تغییر دهد و برای نسل‌های کارآفرین در سراسر جهان الهام بخش باشد.

تاتا استیل هلند

داستان‌های این شرکت‌ها نشان می‌دهد که چگونه نوآوری، آینده‌نگری استراتژیک و تعهد به تأثیر اجتماعی می‌تواند سازمان‌ها را فراتر از مرزهای ملی به رهبری جهانی سوق دهد. این شرکت‌ها با بهره‌گیری از نقاط قوت محلی و پذیرش فناوری‌های برهم‌زننده، نه تنها به موفقیت دست یافتنه‌اند، بلکه توسعه اقتصادی و پیشرفت اجتماعی گسترده‌‌تر را نیز تسریع کردند. آنها نشان می‌دهند که یک چشم‌انداز متمرکز همراه با استراتژی‌های انطباقی می‌تواند شرکت‌ها را برای فراتر رفتن از محدودیت‌های اولیه و ظهور به‌عنوان بازیگران قدرتمند در صحنه جهانی توانمند کند.
این شرکت‌ها با ادغام جوامع محلی در زنجیره‌های ارزش خود، سرمایه‌گذاری در سرمایه‌های انسانی و تقویت مشارکت با دولت‌ها و سازمان‌های غیردولتی، نه تنها دامنه بازار خود را گسترش دادند، بلکه چشم‌انداز اقتصادی مناطقی را که قبلاً نادیده گرفته می‌شد، ارتقا بخشیدند. سفرهای آنها نشان می‌دهد که رهبری واقعی فراتر از حاشیه سود است. این امر مستلزم تعهدی عمیق برای افزایش رفاه سهامداران، هدایت نوآوری و تقویت رفاه بلندمدت در مناطقی است که در آن فعالیت می‌کنند.
داستان‌ توسعه‌ی کشورهایی که توانسته‌اند به شکوفایی اقتصادی برسند یا در این راه قدم بر می‌دارند، پرده از یک معمای بزرگ بر می‌دارد: در این کشورها، این شرکت‌های بزرگ هستند که به واسطه نوآوری‌های جسورانه‌ی بازارآفرین و ورود به اقتصاد غیرمصرف، موتور محرکه‌ی رشد اقتصادی و رفاه عمومی هستند. بنابراین یک سیاست کلی دولت باید هموارسازی مسیر پیش‌روی این شرکت‌ها و تحریک آنها به نوآوری‌های بازارآفرین باشد. اتفاقی که باید در کشور ما نیز رخ دهد.
.